دانلود کتاب درباره معنی زندگی ویل دورانت

دانلود رایگان کتاب درباره معنی زندگی از ویل دورانت ترجمه فارسی

دانلود کتاب

نهایت ممکن است یک بیماری قلبی جدی دچار شوید . اغلب موارد این فکر که ممکن است  بیماری خاصی داشته باشید در واقعیت منجر به ایجاد بیماری می شود.

"دومین چیزی که من توصیه می کنم این است که کتاب عالی دکتر شیندلر را بخوانید ،" چگونه 365 روز در سال زندگی کنیم " .  دکتر شیندلر در این کتاب نشان می دهد که از هر چهار تخت بیمارستان سه تخت توسط افرادی که از نظر عاطفی به خودشان تلقین می کنند ، اشغال شده است. تصور کنید ، از هر چهار نفری که در حال حاضر بیمار هستند ، سه نفر آنها یاد میگرفتند که چگونه احساسات خود را کنترل کنند و اینگونه بیمار نمیشدند. کتاب دکتر شیندلر را بخوانید و برنامه خود را برای مدیریت احساسات ایجاد کنید. دانلود رایگان کتاب درباره معنی زندگی از ویل دورانت ترجمه فارسی

سوم ، تصمیم میگیرم  تا زمان مرگم زندگی کنم. صحبتم را ادامه دادم تا  به این فرد  نگران درباره نصایحی که سالها پیش از یکی از دوستان وکیلم که  مبتلا به سل بود  شنیده بودم  را به او  ارائه دهم . این دوست می دانست که باید یک زندگی تحت مراقبتی داشته باشد اما این امر او را از حرفه وکالت ، پرورش یک خانواده خوب و لذت بردن از زندگی منصرف نکرده است. دوستم ، که اکنون هفتاد و هشت سال دارد ، فلسفه خود را با این جملات بیان می کند: "من می خواهم زندگی کنم تا زمانی که بمیرم و زندگی و مرگ را باهم اشتباه نخواهم گرفت. تا زمانیکه روی این زمین هستم می خواهم زندگی کنم. چرا فقط  بطور ناقص زنده باشم؟ هر دقیقه ای که یک فرد نگران مرگ می شود ، فقط یک دقیقه است که ممکن است شخص مرده باشد. "

همان موقع مجبور شدم او را ترک کنم ، زیرا باید با هواپیما به دیترویت میرفتم. در هواپیما تجربه دوم اما بسیار خوشایندتر اتفاق افتاد. بعد از سر و صدای برخواستن هواپیما ، صدای تیک تیک شنیدم. با تعجب نگاهی به کسی انداختم  که کنارم نشسته بود، زیرا صدا متعلق به او بود .

وی خندید و گفت: " این بمب نیست. فقط صدای قلب من است."

من به وضوح متعجب شدم ، بنابراین او ادامه داد تا به من بگوید چه اتفاقی افتاده است.

درست بیست و یک روز قبل ، او تحت یک عمل جراحی قرار گرفته بود که  مستم قرار دادن یک دریچه پلاستیکی در قلب او بود. وی توضیح داد که صدای تیک تاک برای چندین ماه ادامه خواهد داشت ، تا زمانی که بافت جدیدی روی دریچه مصنوعی رشد کند. از او پرسیدم که قصد انجام چه کاری را دارد؟

او گفت: " من برنامه های زیادی دارم. وقتی به مینه سوتا برگردم قصد تحصیل در رشته حقوق را دارم. امیدوارم که روزی شغل دولتی داشته باشم. پزشکان به من می گویند که باید چند ماه استراحت کنم ، اما بعد از آن بهتر می شوم. "دانلود رایگان کتاب درباره معنی زندگی از ویل دورانت ترجمه فارسی

بنابراین شما شاهد دو شیوه مواجهه با  مشکلات سلامتی هستید. فرد اول ، حتی مطمئن نبود که اساسا مشکلی داشته باشد ، نگران ، افسرده ، در مسیر شکست قرار داشت و می خواست کسی احساسش را تایید کند که نمی تواند پیشرفت کند. نفر دوم ، پس از انجام یکی از سخت ترین عمل های جراحی ، خوش بین و مشتاق انجام کاری بود. تفاوت در نحوه تفکر آنها در مورد سلامتی بود!

خودم تجربه بسیار مستقیمی در مورد بهانه تراشی  سلامتی داشته ام. من دیابتی هستم. بلافاصله پس از کشف این بیماری (حدود 5،000 مورد تزریق) ، به من هشدار داده شد که: "دیابت یک بیماری جسمی است ؛ اما بیشترین آسیب ناشی از نگرش منفی به آن است. اگر نگران آن باشید و ممکن است واقعاً به مشکل بر بخورید.

به طور طبیعی ، از زمان پی بردن به دیابتم، تعداد زیادی از بیماران دیابتی دیگر را شناختم. بگذارید از دو نمونه متضاد برایتان بگویم. یکی از اشخاص که به مورد بسیار خفیف دیابت مبتلا بود وبه گروه افراد وسواسی ملحق شد.

افکار وسواسی  نسبت به سرماخوردگی  داشت، او معمولاً به طرز تمسخر آمیزی لباس گرم می پوشید. از عفونت می ترسید ، بنابراین از هر کسی که کوچکترین عطسه  ای داشته دوری می کرد. او از  کار سخت می ترسد ، بنابراین تقریباً هیچ کاری نمی کند. او بیشتر انرژی ذهنی خود را صرف نگرانی در مورد آنچه ممکن است اتفاق بیفتد می کند. او با گفتن اینکه  مشکل او واقعاً "چقدر افتضاح" است افراد دیگر را خسته می کند. بیماری واقعی او دیابت نیست. بلکه او قربانی بهانه تراشی  است. او خود را با ناتوان بودن تحت ترحم قرار داده است.

حالت افراطی دیگر مدیر بخش یک شرکت بزرگ انتشاراتی است. او به یک مورد شدید مبتلا است. او حدود سی برابر انسولین بیش از شخصی که در بالا عنوان شد انسولین مصرف می کند. اما او زندگی نمی کند تا بیمار شود. او زندگی می کند تا از کار خود لذت ببرد و اوقات خوشی داشته باشد. یک روز به من گفت ، "مطمئناً این بیماری یک مشکل است ، اما اصلاح صورت نیز همینطور است.اما من از اینکه به این فکر کنم که به بستر بیماری می روم  برآشفته میشوم. وقتی انسولین مصرف می کنم ، فقط متشکر از کسانی ام که انسولین را کشف کرده اند.

" یکی از  دوستان خوبم، که مربی یک کالج مشهور است ، در سال 1945 بدون یک دست از اروپا به وطن بازگشت. جان با وجود نقص خود ، همیشه لبخند می زند و همیشه به دیگران کمک می کند. او به اندازه هر کسی که می شناسم خوش بین بود . یک روز من و او صحبت طولانی ای در مورد معلولیت او داشتیم.

او گفت ، "این فقط یک دست است ،" مطمئناً ، دو دست از یکی بهتر است. اما آنها فقط بازوی من را قطع کردند. روحیه من صد در صد سالم است. من واقعاً از این بابت سپاسگزارم. "

یکی دیگر از دوستانم که که دچار  قطع عضو است یک گلف باز عالی است. یک روز از او پرسیدم که چگونه تنها با یک بازو توانسته چنین سبکی عالی را ایجاد کند. و این را گفتم که اکثر گلف بازان با دو دست نیز نمی توانند به این خوبی بازی کنند. پاسخ او بیانگر نکات زیادی است. وی گفت: "خوب ، تجربه ثابت کرده که نگرش صحیح و یک دست ،نگرش غلط و دو بازو را شکست خواهد داد ." این امر نه تنها در زمین گلف بلکه در هر زمینه ای از زندگی صدق می کند.

چهار عملی که می توانید برای  مقابله با بهانه تراشی  سلامتی انجام دهید. دانلود رایگان کتاب درباره معنی زندگی از ویل دورانت ترجمه فارسی

بهترین ایمنی در برابر بهانه تراشی سلامتی شامل این چهار توصیه است:

 

    از صحبت در مورد سلامتی خودداری کنید. هرچه بیشتر در مورد یک بیماری ، حتی سرماخوردگی  عادی صحبت کنید ، به نظر می رسد بدتر میشود . صحبت در مورد ضعف سلامتی مانند این است که کود را روی علف های هرز بگذارید. علاوه بر این ، صحبت کردن در مورد سلامتی شما یک عادت بد است. مردم را خسته می کند. این باعث می شود خودخواه و غرغرو به نظر برسد. افراد موفق تمایل طبیعی به صحبت در مورد ضعف سلامتیشان را از بین می برند. ممکن است کسی (و اجازه دهید تأکید کنم صحبت کردن ممکن است) کمی همدردی کسب کند ، اما نمیتوان  احترام و وفاداری  کسب کند.

    از اینکه نگران سلامتیتان باشید خودداری کنید. دکتر والتر آلوارز ، مشاور ممتاز کلینیک مشهور مایو ، اخیراً نوشت ، "من همیشه درخواست می کنم که افراد مضطرب کمی خویشتن داری را تمرین کنند. به عنوان مثال ، وقتی این مرد را ملاقات کردم(شخصی که  یقین  داشت به بیماری کیسه صفرا مبتلا بود ، اگرچه هشت آزمایش اشعه ایکس جداگانه نشان داد که اندام کاملاً نرمال است) ، از او خواهش کردم که دیگر آزمایش اشعه ایکس کیسه صفرا را انجام ندهد. من از صدها فردی که فکر می کردند مشکلات قلبی دارند خواهش کردم دست از اینکار بکشند. "

    از اینکه در وضعیت سلامتی مناسبی قرار دارید واقعاً سپاسگزار باشید. " برای خودم متأسف شدم زیرا کفشهای کهنه ای داشتم تا اینکه با مردی که هیچ پایی نداشتم آشنا شدم." به جای شکایت درباره اینکه "احساس خوبی ندارید" ، بهتر است خوشحال باشید که سالم هستید. فقط سپاسگزاری بخاطر سلامتیتان، ایمنی قدرتمندی در برابر دردهای جدید و بیماری های واقعی است.

     اغلب به خود یادآوری کنید: "فرسودگی بهتر از زنگ زدگی است". زندگی برای لذت بردن شماست.  زندگی خود را با تصور کردن خودتان در تخت بیمارستان هدرندهید.

 

2. "اما برای موفقیت باید باهوش باشید."

بهانه تراشی  هوش ، یا "من باهوش نیستم بسیار متداول است. در حقیقت ، آنقدر رایج است که شاید در حدود 95 درصد از افراد اطراف ما به درجات مختلف آن مبتلا هستند. برخلاف اکثر انواع دیگر بهانه تراشی  ها ، افرادی که از این نوع خاص بیماری رنج می برند در خفا از آن رنج میبرند. خیلی از افراد به صراحت اعتراف نمی کنند معتقدند فاقد هوش کافی هستند. بلکه آنها آن را در اعماق وجوودشان آن را  احساس می کنند.

بیشتر ما در رابطه با هوش دو اشتباه اساسی انجام می دهیم:

1.  ما قدرت هوش خود را دست کم می گیریم. دانلود رایگان کتاب درباره معنی زندگی از ویل دورانت ترجمه فارسی

2. ما قدرت هوش دیگران را بیش از حد می دانیم.

به دلیل این اشتباهات بسیاری از مردم خود را دست کم می گیرند. آنها قادر به مقابله با شرایط چالش برانگیز نیستند زیرا  معتقدند نیاز به "هوش دارد".

اما همراه آن همکار دیگری می آید که دغدغه هوش ندارد و کار را به دست می آورد.

آنچه واقعاً مهم است این نیست که چقدر باهوش هستید بلکه چگونگی استفاده از داشته هایتان است. تفکری که نسبت به هوش دارید بسیار مهمتر از میزان هوش شما است. بگذارید تکرار کنم ، زیرا این از اهمیت حیاتی برخوردار است: تفکری که نسبت به هوش دارید بسیار مهمتر از میزان هوش شما است.

در پاسخ به این سوال که "آیا فرزند شما میتواند دانشمند باشد؟" دکتر ادوارد تلر ، یکی از برجسته ترین فیزیکدانان کشور ، بیان کرد  ،  " یک کودک برای دانشمند بودن به یک هوش بالاو  خارق العاده  یا به یک حافظه قوی احتیاج ندارد و همچنین لازم نیست که در مدرسه نمرات بسیار بالایی کسب کند. تنها نکته قابل توجه این است که کودک علاقه بالایی به کسب علم داشته باشد. "

علاقه ، اشتیاق ، عامل مهمی حتی در علوم است فردی دارای ضریب هوشی 100 با داشتن نگرش مثبت ، خوش بینانه  و دارای روحیه تیمی درآمد ،احترام و موفقیت بیشتری نسبت به یک فرد منفی ، بدبین و فردگرا  با ضریب هوشی 120 کسب می کند.

پایبند بودن به یک کار  ، وظیفه  ، پروژه  تا زمان اتمام آن بسیار بهتر از هوشی است که از آن استفاده نشود  ، حتی اگر این هوش بلااستفاده از نوع استعداد نابغه باشد.

سال گذشته در یک جشن با یکی از دوستان دانشگاهیم ملاقات کردم که ده سال بود او را ندیده بودم. چاک دانشجوی بسیار زرنگی بود و با نمرات عالی فارغ التحصیل شد. آخرین بار او را دیدم هدفش راه اندازی کسب و کار خودش در غرب نبراسکا بود. من از چاک پرسیدم که سرانجام چه نوع کسب و کار را راه اندازی کرده است. چاک پاسخ داد : "راستش من کاری را که متعلق به خودم باشد را پیگیری نکردم. حاضر نبودم پنج سال پیش یا حتی یک سال پیش در اینباره با کسی صحبت کنم ، اما اکنون آماده صحبت در این باره هستم. دانلود رایگان کتاب درباره معنی زندگی از ویل دورانت ترجمه فارسی

" اکنون که به تحصیلات دانشگاهیم نگاه می کنم ، می بینم که تنها در این زمینه که چرا یک ایده تجاری به نتیجه نمی رسد ، متخصص شدم. من درگیر تمامی مشکلات بالقوه شدم ، هر دلیلی که باعث شکست یک تجارت کوچک شود منجمله :ن "داشتن سرمایه کافی" برای راه اندازی یک کسب و کار ""اطمینان از اینکه مسیر کسب و کار درست است؛ ' "آیا تقاضای زیادی برای آنچه شما ارائه می دهید وجود دارد؟" "آیا صنعت محلی دارای  ثبات است؟" هزار و یک چیز برای بررسی وجود دارد. دانلود رایگان کتاب درباره معنی زندگی از ویل دورانت ترجمه فارسی

 دانلود کتاب درباره معنی زندگی ویل دورانت

دانلود کتاب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

البته تضمین رونق،  تضمین موفقیت شخصی نیست. در مدت زمان طولانی و با  تلاش فراوان ، ایالات متحده همیشه در حال رونق بوده است. اما فقط یک نگاه گذرا به آن بیانگر این است  که میلیون ها و میلیون ها نفر - در حقیقت ، اکثریت آنها در حال تلاشند  اما درحقیقت موفق نیستند.

اکثر افراد با وجود فرصت های زیاد در   دو دهه گذشته ، همچنان در سطح متوسطی هستند. و در دوره رونق پیش رو ، اکثر مردم همچنان نگران خواهند بود ، می ترسند ، در زندگی پیشرفتی نداشته باشند  و احساس بی اهمیتی می کنند ، سپاسگذار ، و قادر به انجام آنچه می خواهند نیستند. در نتیجه ، عملکرد آنها پاداش های کوچک ، خوشبختی جزئی را به آنها ارائه می دهد.

کسانی که فرصت را به پاداش تبدیل می کنند (و بگذارید بگویم ، من صمیمانه معتقدم شما هم یکی از این افراد هستید ، در غیر این صورت به شانس اعتماد می کردید و با این کتاب خود را اذیت نمی کردید) افراد باهوشی هستند که می آموزند چگونه برای موفقیت خود فکر کنند.

حرکت کنید. درهای موفقیت بیش از هر زمان دیگری برویتان باز است.از حالا خود را در گروهی قرار دهید که به دنبال خواسته های خود از زندگی هستند . در اینجا اولین گام برای رسیدن به موفقیت قرار دارد. این یک گام اساسی است و نمی تواند اجتناب شود.دانلود کتاب درباره معنی زندگی ویل دورانت

 مرحله اول: خودتان را باور داشته باشید ، باور کنید که می توانید موفق شوید.

 

چگونه قدرت باورم را توسعه دهیم

در اینجا سه راهنمای کسب و تقویت قدرت باور وجود دارد:

     به موفقیت فکر کنید و راجع به شکست نیندیشید. در خانه و  محل کار ، فکر کردن به موفقیت را جایگزین فکر کردن درباره شکست کنید.هنگامی که با یک موقعیت نابسامان مواجه شدید با خودتان تکرار کنید که من موفق خواهم شد.  نه اینکه "احتمالا شکست می خورم".وقتی با شخص دیگری رقابت می کنید به این فکر کنید که من با بهترین ها برابر هستم.نه اینکه من برترم.وقتی فرصت پیش می آید ،به این بیندیشید که من از پسش برمی آیم و هیچگاه نگوید که نمی توانم آنرا انجام دهم. بگذارید افکار "من موفق خواهم شد" بر روند تفکر شما مسلط شود.

موفقیت در فکر کردن ، ذهن شما را برای ایجاد برنامه هایی که منجر به موفقیت میشوند شرطی می کند. شکست در فکر کردن درست برعکس عمل می کند. تفکر راجب عدم موفقیت ، ذهن را مشروط می کند تا به افکار دیگری که باعث شکست می شوند ، بیندیشد.

    مرتباً به خود یادآوری کنید که از آنچه فکر می کنید بهتر هستید. افراد موفق سوپرمن نیستند. موفقیت نیازی به هوش برتر ندارد. هیچ رمز و رازی در مورد موفقیت وجود ندارد و متکی به شانس نیست. افراد موفق فقط افراد عادی هستند که نسبت به خود و آنچه انجام می دهند باور دارند.هرگز، بله هرگز خود را دست کم نگیرید.

    بزرگ اندیش باشید. اندازه موفقیت شما با اندازه باور شما تعیین می شود. به اهداف کوچک فکر کنید و انتظار  دستاوردهای کوچک داشته باشید. به اهداف بزرگ فکر کنید و موفقیت های بزرگ کسب کنید. این را هم بخاطر بسپارید! ایده های بزرگ و برنامه های بزرگ اغلب از ایده های کوچک و برنامه های کوچک آسان تر هستند - البته دشوارتر هم نیستند.

 

آقای رالف ج. کوردینر ، رئیس هیئت مدیره شرکت جنرال الکتریک ،این را در یک کنفرانس رهبری گفت: "ما از هر شخصی که آرزوی رهبری برای خود و شرکتش را دارد انتظار عزمی راسخ برای تهیه یک برنامه شخصی برای خودسازی را ضروری می دانیم. هیچ کس قرار نیست به یک فرد دستور خودسازی دهد این که آیا یک فرد در کسب و کارش پیشرفت کند یا خیر، مسئله شخصی خود اوست. این چیزی است که به زمان ، کار و فداکاری نیاز دارد. هیچ کس نمی تواند این کار را برای شما انجام دهد. "دانلود کتاب درباره معنی زندگی ویل دورانت

نصیحت آقای کوردینر کاربردی  و صحیح است. با توجه به آن پیش بروید . افرادی که در مدیریت کسب و کار ، فروش ، مهندسی ، کارهای مذهبی ، نویسندگی ، بازیگری و سایر فعالیت ها به رده های برتر می رسند ، با پیگیری دقیق و مداوم یک برنامه به رشد و خودسازی خود پرداخته اند.

هر برنامه آموزشی باید سه هدف داشته باشد و این دقیقاً همان چیزی است که در این کتاب وجود دارد . باید ارائه دهنده محتوا و کارهایی که باید انجام شود ، باشد. دوم ، باید ارائه دهنده روشی باشد ، روش انجام آن را ارائه دهد. و سوم ، آزمون نهایی و اصلی باید آن را تایید کند. یعنی نتیجه بخش باشد.

آنچه در برنامه خودسازیتان وجود دارد ، براساس نگرش و فنون افراد موفق ساخته شده است. چگونه خود را  مدیریت می کنند؟ چگونه از موانع عبور می کنند؟ چگونه احترام دیگران را برای خود کسب می کنند؟ چه چیزی آنها را از معمولی بودن متمایز می کند؟ چگونه فکر می کنند؟

چگونگی برنامه شما برای توسعه و رشدتان ، از مجموعه راهنماهای مشخص برای اقدام تشکیل شده است. این موارد در فصلهای این کتاب وجود دارد. این راهنماها عملی هستند. آنها را اعمال کنید و  با چشم خودتان شاهد نتایج باشید.

در مورد مهمترین قسمت آموزش" نتایج "چطور؟بطور خلاصه، کاربرد آگاهانه برنامه ارائه شده در کتاب، برایتان به میزانی موفقیت کسب می کند  که اکنون ممکن است غیرممکن به نظر برسد. با تجزیه  آن به  اجزایش ، برنامه آموزش خودسازیتان برای موفقیت ، مجموعه ای از  پاداشها را برایتان به ارمغان می آورد: پاداش احترام عمیق از جانب خانواده ، تحسین دوستان و همکاران ، احساس مفید و مهم بودن ، کسب اعتبار ، افزایش درآمد و سطح زندگی بالاتر.

آموزش شما بصورت خودجوش انجام می شود. کسی به شما نخواهد گفت که به چه کاری انجام دهید و چگونه این کار را انجام دهید. این کتاب راهنمای شما خواهد بود ، اما فقط شما می توانید خودتان را بشناسید. فقط شما می توانید به خودتان دستور انجام این آموزشها را بدهید. فقط شما می توانید پیشرفت خود را ارزیابی کنید. اگر خطا بروید ، فقط شما هستید که میتوانید اقدامات اصلاحی را انجام دهید. به طور خلاصه ، شما قصد آموزش به خودتان را دارید  تا به موفقیت های بزرگتر و بیشتری دست یابید.دانلود کتاب درباره معنی زندگی ویل دورانت

 

شما در حال حاضر یک آزمایشگاه کاملاً مجهز دارید که می توانید در آن کار کنید و  به تحصیل بپردازید. آزمایشگاه شما محیط اطراف شماست و  از انسانها تشکیل شده است. این آزمایشگاه همه نمونه های احتمالی عملکرد انسان را در اختیار شما قرار می دهد. و هنگامی که خود را به عنوان یک محقق در آزمایشگاهتان می بینید ، هیچ محدودیتی برای آنچه می توانید یاد بگیرید وجود ندارد. علاوه بر این ، چیزی برای خرید وجود ندارد. اجاره ای برای پرداخت وجود ندارد. هیچ گونه هزینه ای وجود ندارد. می توانید از این آزمایشگاه به همان اندازه که دوست دارید به صورت رایگان استفاده کنید.

به عنوان مدیر آزمایشگاه خودتان می خواهید آنچه را که هر محققی انجام می دهد را انجام دهید: مشاهده و آزمایش.

آیا برای شما تعجب آور نیست که چرا اکثریت مردم درحالیکه با افراد متفاوتی مواجه میشوند و با آنها رابطه دارند اما درک پایینی از نحوه عملکردهایشان دارند! اکثر مردم مشاهده گرهای آموزش دیده نیستند. یکی از اهداف مهم این کتاب این است که به شما کمک کند خود را برای مشاهده آموزش دهید ، تا بینش عمیقی نسبت به عملکرد انسان ایجاد کنید. شما از خودتان میپرسید   که مثلا "چرا جان اینقدر موفق است و تام اینقدر به کم قانع است که  فقط اموراتش را بگذراند ؟""چرا بعضی از افراد دوستان زیادی دارند و افراد دیگر دوستان کمی دارند؟" "چرا مردم آنچه را که یک نفر به آنها می گوید با کمال میل قبول می کنند اما شخص دیگری را که همان حرف را به او می زند نادیده می گیرند؟"

پس از آموزش ، شما می توانید از طریق فرآیند بسیار ساده مشاهده ، درسهای ارزشمندی بیاموزید.دانلود کتاب درباره معنی زندگی ویل دورانت

در اینجا دو پیشنهاد ویژه وجود دارد که به شما کمک می کند خود را به یک ناظر آموزش دیده تبدیل کنید. برای مطالعه ویژه موفق ترین و ناموفق ترین فردی را که می شناسید انتخاب کنید. سپس ، همزمان با روند تکاملی کتاب ، مشاهده کنید که دوست موفق شما تا چه اندازه به اصول موفقیت پایبند است. همچنین درک می کنید که چگونه بررسی دو نقطه ی متقابل به شما کمک می کند تا دانش حتمی پیروی از حقایق ذکر شده در این کتاب را درک کنید.

هر ارتباطی که با شخص دیگری برقرار می کنید به شما این فرصت را می دهد که اصول پیشرفت موفقیت را در کار درک کنید. هدف شما این است که یک رفتار موفقیت آمیز را به صورت عادت درآورید. هرچه بیشتر تمرین کنیم ،  این رفتار زودتر ملکه ذهنمان می شود که به روشی مطلوب عمل می کنیم.

بیشتر ما دوستانی داریم که برای سرگرمی به پرورش گل و گیاه میپردازند. و همه ما شنیده ایم که آنها چیزی مانند "تماشای رشد آن گیاهان لذت بخش است ؛ فقط ببین که چطور به کود  و آب واکنش نشان می دهند ، نگاه کن که  نسبت به هفته گذشته چقدر رشد کرده اند".

مطمئناً تماشای اینکه چه اتفاقی می افتد که انسان با طبیعت همکاری دقیق می کنند بسیار هیجان انگیز است. اما به اندازه یک دهم جذابت  این را ندارد که  نظارگر پیشرفت خودتان بواسطه  اجرای  برنامه مدیریت فکر باشید. بسیار جالب است که احساس می کنید هرروز و  هر ماه  با اعتماد به نفس تر، تاثیر گذارتر و موفق تر می شوید. هیچ چیز - مطلقا هیچ چیز - در این زندگی رضایت شما را بیشتر از این که در مسیر موفقیت و پیشرفت قرار بگیرید ، به ارمغان نمی آورد. و هیچ چالشی بزرگتری از  این نیست که از حداکثر تواانایی هایتان  استفاده کنید.

 

 

 

خود را از بهانه تراشی، بیماری عدم موفقیت نجات دهید.

اگر قصد کسب موفقیت را دارید  باید به مطالعه افراد بپردازید و باید بطور بسیار دقیق افراد را مورد بررسی  قرار دهید تا بوسیله آنها  اصول موفقیت را درک کنید و اینگونه اصول سودآور موفقیت را در زندگی خود اعمال کنید. بلافاصله شروع کنید.

به مطالعه عمیق درباره افراد بپردازید ، و متوجه خواهید شد که افراد ناموفق دچار یک بیماری فکری سرکوبگر  می شوند. ما این بیماری را بهانه تراشی می نامیم. هر ناموفقی به نوع پیشرفته این بیماری مبتلا است. و بیشتر افراد "متوسط" حداقل به مورد خفیف این بیماری  مبتلا هستند.

 متوجه خواهید شد که بهانه تفاوت بین شخص موفق و کسی که به سختی دوام می آورد را  توضیح می دهد. خواهید فهمید که هرچه فرد موفق تر باشد ، تمایل کمتری برای بهانه تراشی دارد.دانلود کتاب درباره معنی زندگی ویل دورانت

اما فردی که به  موفقیتی دست نیافته  و برنامه ای برای کسب موفقیت ندارد ، همیشه دلایل کاملی برای توضیح عدم موفقیت هایشان دارد. افرادی که موفقیت متوسطی دارند ، سریع توضیح می دهند که چرا تاکنون به موفقیت دست نیافتند ، چرا موفق نیستند  ، چرا نمی توانند موفق شوند. زندگی افراد موفق را مطالعه کنید و جواب این سوالات  را درک خواهید کرد: شخص موفق می تواند تمام بهانه های شخص متوسط را داشته باشد ، اما یک فرد موفق این بهانه ها را نمی آورد.

هرگز یک مدیر بازرگانی ، افسر نظامی ، فروشنده ، شخص حرفه ای یا رهبر در هیچ حوزه ای  را ملاقات نکرده ام که قادر به ارائه  یک یا چند بهانه مهم نباشد. روزولت می توانست پشت پاهای بی جان خود پنهان شود. ترومن می توانست از " نداشتن تحصیلات دانشگاهی اش" استفاده کند. کندی می توانست بگوید ، "من خیلی جوان هستم که رئیس جمهور شوم". جانسون و آیزنهاور می توانستند بهانه حملات قلبی داشته باشند.

مانند هر بیماری ، بهانه تراشی اگر به درستی درمان نشود ، وخیمتر می شود. قربانی این بیماری فکری این روند ذهنی را پشت سر می گذارد: "عملکردم آنگونه که باید باشد نیست،  از چه بهانه ای میتوانم استفاد کنم که  به من کمک کند آبرویم را  حفظ کنم؟ بزار ببینیم : عدم سلامتی؟ نداشتن تحصیلات کافی؟ سن بالایم؟ سن پایینم ؟ بدشانسی؟ بدبختی ؟ همسر؟ روشی که خانواده ام مرا تربیت کرده اند؟ "

هنگامی که قربانی این بیماری عدم موفقیت بهانه "خوبی" را انتخاب کرد ، به آن پایبند میشود. سپس به بهانه استناد می کنند تا برای خودش و دیگران توضیح دهد که چرا پیشرفت نمیکند.

و هر بار که قربانی بهانه می آورد ، این بهانه بیشتر در ضمیر ناخودآگاهش فرو می رود. افکار مثبت یا منفی هنگام بارور شدن با تکرار مداوم ، قویتر می شوند. در ابتدا قربانی بهانه تراشی می داند که بهانه هایش کم و بیش دروغ است. اما هرچه مرتباً آن را تکرار کند ، اطمینان پیدا می کند که کاملاً درست است ، که بهانه  دلیل اصلی عدم موفقیت او است.

بنابراین در برنامه فردی خود برای موفقیت در تفکر روش اول این است که باید خود را در برابر بهانه تراشی ، بیماری عدم موفقیت، ایمن کنید.

چهار  نوع از رایجترین شکل های بهانه تراشی دانلود کتاب درباره معنی زندگی ویل دورانت

بهانه تراشی در انواع مختلف پدیدار می شود ، اما بدترین نوع این بیماری عبارتند از: بهانه سلامتی ، بهانه هوش ، بهانه سنی و بهانه شانس. حال بیایید ببینیم که چگونه می توانیم  از خود در برابر این چهار بیماری متداول محافظت کنیم.

    اما از سلامتی مناسبی برخوردار نیستم.

بهانه های سلامتی از جمله "حالم خوب نیست" گرفته تا موارد خاص "من فلان مشکل  را دارم، را شامل میشود.

ضعف سلامتی، در هزار شکل مختلف ، بهانه ای برای کوتاهی در انجام کاری است که فرد می خواهد انجام دهد ، عدم پذیرش مسئولیت های بیشتر ، ناتوانی در کسب درآمد بیشتر ، عدم دستیابی به موفقیت.

 میلیون ها و میلیون ها نفر از بهانه تراشی  سلامتی رنج می برند. اما آیا در اکثر موارد عذر موجهی است؟ لحظه ای به همه افراد بسیار موفقی که می شناسید فکر کنید ، که میتوانستند بهانه تراشی کنند  اما اینکار را انجام ندادند.

دوستان پزشک و جراحم  به من می گویند که در میان انسان ها نمونه بی عیب و نقص وجود ندارد. همه افراد از لحاظ جسمانی دارای مشکلاتی هستند. بسیاری به طور کامل یا تا حدی تسلیم بهانه تراشی  سلامتی می شوند ، اما افرادی که به موفقیت فکر می کنند اینگونه نیستند.

در یک بعدازظهر شاهد  دو تجربه متفاوت بودم که نگرش صحیح و ناصحیح نسبت به سلامتی را نشان می دهند.

مدت زیادی از سخنرانیم در کلیولند نگذشته بود که  فردی  حدودا سی ساله ، از من خواسته برای چند دقیقه به صورت خصوصی با او صحبت کنم. درباره سخنرانیم مرا مورد تحسین قرار داد  و  سپس گفت ، "متاسفانه ایده های شما نمی تواند خیلی به من کمک کند."دانلود کتاب درباره معنی زندگی ویل دورانت

وی ادامه داد: "من شرایط قلبی نابسامانی  دارم و باید خودم را تحت مراقبت قرار دهم ." او در ادامه توضیح داد که به چهار پزشک مراجعه کرده است اما آنها نتوانسته اند مشکلش را تشخیص دهند وی از من درخواست کرد که برای مشکلش پیشنهاد ی ارائه دهم."